19 ماهگیت مبارک سفید برفی
سلام سفید برفی من این ماه هم با همه شیرینی و تلخی هاش گذشت و شد خاطره ولی چه خوبه که خاطره هامون با عطر نفس هات و گرمی وجودت که خونمونو پر کرده به منو بابایی حس بهترین روزهای زندگیمونو میده
دخترم با ارزش ترن دارایی منو بابا دوستت داریم
از کارهای مهم این ماه واست بگم
هر وقت از ورودی وارد ساختمون میشدیم یه نمیم ساعتی زنگ تفریح داشیم واست هم فرقی نداشت چه ساعتی از روزه پارسا پسر یکی از همسایه هامون یه دوچرخه کوچولو داره که همیشه گوشه پارکینگ پارکش میکنه و شما هم خاطر خواه اون چرخ شده بودی دست بردار هم نبودی تا اینکه واست چرخ شماره 12 گرفتیم حتی پاهات به پدالش هم نمیرسه اما تو با ترفند های خودت اونو میرونی و کلی هم به من پز میدی
یکی از مهم ترین کارهات اینکه از پوشک در اومدی و الان 2 هفته ای میشه که پوشک هات تو کشو بیکارن و تو صف انتظار نشستن و تو این 2 هفته فقط 1 دونه استفاده کردی اونم چون مهمون بودیم واقعیتش منم باورم نمیشد اما میری دم دستشویی و با زور شورتتو در میاری و منو صدا میکنی میگش جیش جیششش
و
تولد پدر(بابای بابایی) که یه عالمه واسمون قر دادی و شمع هارو فوت کردی
و
مسافرت مجردی مامان که شامل حال شما بود چون واست کلی خرید کردم اونجا (پیرانشهر) چون پیشم نبودی هر چی میدیدم دلم میخواست میدیدی و میخواستی واسه همین زیاد بهم خوش نگذشت
و
آب بازی هر روز شما در تراس آشپز خونه و با گریه تموم شدن و حمام روزانه شما
راستی از مک بوک عمه آیناز یه سری از عکس های نوزادیتو پیدا کردیمو واسه هر کدوم از عکس ها کلی جیغ زدم و شما هم ذوق میکردی میگفتی من من
یادش بخیر
نفسم دوستت دارم