20 ماهگی عروسکم
سلام عروسک 20 ماهه من
گفتم بیست یاد 20 روزگیت افتادم
تو یه چشم به هم زدن شدی 20 ماهه اما اندازه 20 سال تو دلم خاطره شده دختر خوشگلم روز به روز داری جلو چشمم بزرگ میشی اما هر بار که تو خوابی و من دارم عاشقونه نگات میکنم فکر میکنم هنوزم همون نوزاد کوچولوی خودمی که واسه اولین یار دیدمت واسه هر نفست حاضرم روزی صد بار بمیرم و زنده شم برفینم تک گل زندگیم دوووووووووووستت دارم از ته قلبم مطمئنم یه روز که واسه اولین بار این نوشته ها رو میخونی بتونی این حسمو درک کنی و بدونی واسه من نفسی
تو این یه ماه کلی شیطونی کردی کلی مهمونی رفتی
این ماه اسباب کشی پدر بابا جونت بود
الان که دارم مینویسم امه سودی بستری شده تو بیمارستان
تو حیاط پدر جون اینا فرش میشستیم البته بیشتر آب بازی کردیمو شما سه تا ورجک هم موش آب کشیده شده بودید
واست کلی لباس گرفتم که اگه شد عکساشو واست تو یه پست میذارم یادگاری بمونه البته شسته شده باید عکس بذارم چون حد اقل یه بار شستمشون
شیشه پشت گوشیمو شکوندی نمیدونم تعویض میشه یا نه
یاد گرفتی قهر میکنی الانم باهام قهری چون موس رو پرت کردی دعوات کردم لباتو دادی بیرون سرتم رو زمین مثلا قهری بعد 2 دقیقه نگام میکنی میگی مامااااااان منم میگم جووونم و به همین راحتی یه ساعت بوس بازی میکنیم
اینم از عکسای 20 ماهگیت
دوستان شرمنده بابت عکسها دوربینم روشن نشد اینا هم با iphon4 گرفتم اما اصلا کیفیت نداره