دختر شیطون من
امان از دست این دختر ناز من شدم کوزت فقط خراب کاری های برفین رو جمع جور میکنم هر قسمت از خونه که میره اون قسمت میترکه کشوهای میز tv رو خالی میکنه میره توشون میشینه بعد که خسته میشه میره cd ها رو دونه دونه خالی میکنه ووو.... امان امان امان
دیروز رفته بودیم واسه تولدت لباس بگیریم و شما هر جا اسباب بازی فروشی میدیدی داد میزدی ابازب ابازی منم که نمیخواستم تو رو تو خرید ناراحت ببینم واست چند تا ابازی خربدم با اون کالسکه ای که از دبی واست خریده بودیم برده بودمت اونم چون کوچولوئه فقط واسه تو جا داشت اما تو میخواستی همه ابازی هایی که واست خریده بودمو کنار خودت بذاری
شرمنده کابل دوربینمو پیدا نمیکنم اما همین که پیدا کردم عکس های این چند روزه رو واستون میزارم فعلا من رفتم آخه بیدار شدی
تو این عکس داشتی حاظر میشدی بریم عیادت عموی من آخه عمل سختی رو داشت اما الان بهتره