چه میکنه این برفین
سلام عروسک برفی من دلم واسه همه کارهای ظریف و آرومت تنگ شده آخه هم خیلی شیطون شدی همم خیلی زبل این روزها زود و زیاد خراب کاری میکنی و زود فرار میکنی دلم میخواد گازت بگیرم واست یه عالمه عکس آوردم
اینو یادت نره که مامان و بابات عاشقتننن
هر چی از آتیش سوزوندنات بگم کمه وروجک کوچول من
چند وقت پیش وقتی از بازی با تبلت مامانی خسته شده بودی از روی صندلی غذات پرش کردی و دیدم بلههه صفحه تاچش ترک خورده ولی خدا رو شکر هنوزم کار میکنه
میری تو گهواره نینی تازه دستور هم میدی که نی نی هم بیاد پیشت
عروسکم با این دلبری هات قلبم میترکه ها
یه شب به بابا گفتی مه اسسپ اسسپ یعنی سوار زرافه مامانی بشم
با عمه سودی رفته بودیم در در که شما سه تا وروجک حسابی آتیش سوزوندید برفین هم که فقط به مهشید و ملیکا زور میگفت اون دوتا هم چون خاطرت و خیلی میخوان اطاعت میکنن و شما هم سو استفاده
واسه جشن لاله ها لباس سنتی مخصوص اصفهان رو واست پوشوندم که خیلی جذابت کرده بود و همه لپتو میگرفتندو باهات عکس مینداختن
خبر نگار سایت اروم نیوز هم از شما عکس انداخت و گذاشتن تو سایت
اینجا هم گفتم برفین واسه مامی فیگور بگیر و شد این عکس
برفین مامان تو خواب هم نمیدید عروسک نازی مثل تو رو داشته باشه بوی تنت طعم لبات حس آغوشت رنگ چشات واسم تصور بهشت و داره دوستت دارم